سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به نام خدا

حضرت علی علیه السلام می‌فرمود: «وقت امانتی رسیده که بر آسمان و زمین و کوه‌ها عرضه شد و از تحملش ابا کردند و انسان آن امانت را برداشت، کسی که روز در میدان جنگ از هیبتش لرزه بر اندام دلاوران می‌افتاد، شب در محراب عبادت مانند مار گزیده به خود می‌پیچید و با چشم گریان می‌گفت: «ای دنیا! ای دنیا! آیا متعرض من شدی؟ آیا به من اشتیاق پیدا کردی؟! وقت تو نیست، هیهات! غیر مرا مغرور کن، مرا به تو نیازی نیست، من تو را سه طلاقه کردم ...، آه! آه! از کمی توشه و دوری راه.»

(‏ منبع: سایت تبیان ) ، ویژه نام تبیان برای ولادت با سعادت حضرت امیر علیه اسلام

امروز روز عیده و دلم نمی خواد حرف از غم و غصه بزنم و البته نمی زنم. فقط یه حسی بود که نمی دونم شما ها هم دارین یا نه. همیشه برای من غمناک ترین روز سال برایم شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها بوده و شادترین روز روز میلاد حضرت امیرالمونین علیه السلام.

نمی دونم این تقسیمیه که خودش اومده دست خودم نبوده ولی غم مادر و شادی پدر. یادم نمی ره همین حس رو توی نجف داشتم. توی حرم حضرت اون قدر شاد بودم که توی پوست خودم جا نمی شدم. یه شادی وصف ناپذیر. و اما مادر...

اونایی که مدینه رفتن ظاهرا حرف من رو تایید می کنن که غم مادر، یه جور دیگه ست...

ولی با همه این حرفا امروز روز عیده پس شاد باشین و عیدتون مبارک.

شیعیان ما از اضافه گل ما ساخته شده اند. با غم ما غمین هستند و با شادی ما شاد

جاری باشید...


نوشته شده در  سه شنبه 85/5/17ساعت  11:55 صبح  توسط کلرجی‏من 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
من...
لباس تنگ کلرجی‏من
راز داوینچی
کاریکاتوریست دانمارکی یا ایرانی؟!
من کلرجی‏من نیستم
چشم‏های خدا
سیب بی هسته، بی‏سوک
خوشحالی یا ناراحت؟
برف‏پاک‏کن
سکر
حمل بر صحت
اتحاد متحاد دیگه چه صیغه‏ایه؟!
دعوای حرفه‏ای
مردم، روان‏شناسان بالفطره
من یک آدم بی‏کارم
[همه عناوین(218)]